نایوشی برای شرکت در مسابقات جانشینی پدرش این کار رو می کنه و برای این کار بسیار مصمم هست چون تو میون پسران ارباب فئودال تنها نایوشی از یک زن روستانی متولد شده و برای همین هم بیشتر عمرش رو به وسیله ی برادراش تحقیر شده و همچنین به دستور پدرش حق دیدار مادرش رو نداره و به دلیل موقعیتش اگر قدرت رو به دست نگیره تقریبا مطمئن هست پس از مرگ پدرش خودش و مادرش توسط برادرانش کشته می شن .... قانون مسابقات به این صورته که هر کدوم از شاهزاده ها باید بگردن و بهترین جنگجویان هر سبک رو پیدا کنند و با دیگر جنگجویان مبارزه کنند و اونها رو بکشند تا بتونند پیروز بشن ( نا گفته نماند این مسابقه چند مرحله ای هست ) نایوشی به توصیه مادرش به طرف مدرسه ی هنرهای رزمی اوگام می ره جایی که سالها پیش جنجگویی به نام کوراگان جینسوکه از اونجا در قلعه ی پدرش در یک شب پدیدار شد و هزار نفر از افراد قلعه رو سلاخی کرد ، ولی تنها یک نفر در این مدرسه بود ،، یک پسر 12 ساله ( این دوازده ساله رو تو ذهن خودتون بکنید 16 ساله ) پسری به نام کوروگان گاما فرزند جینسوکه ی معروف ( ناگفته نماند ارباب فئودال هم تقریبا به دنبال جینسوکه هست ) گاما پس از شکست دادن همراهان و محافظان نایوشی نظر مساعد اون رو برای شرکت در مبارزات کسب می کنه و ....
-
جلد
22 چپتر 185 تا 194 -
جلد
21 چپتر 176 تا 184 -
جلد
20 چپتر 167 تا 175 -
جلد
19 چپتر 158 تا 166 -
جلد
18 چپتر 149 تا 157 -
جلد
17 چپتر 140 تا 148 -
جلد
16 چپتر 131 تا 139 -
جلد
15 چپتر 122 تا 130 -
جلد
14 چپتر 113 تا 121 -
جلد
13 چپتر 104 تا 112 -
جلد
12 چپتر 95 تا 103 -
جلد
11 چپتر 86 تا 94 -
جلد
10 چپتر 77 تا 85 -
جلد
9 چپتر 68 تا 76 -
جلد
8 چپتر 59 تا 67 -
جلد
7 چپتر 50 تا 58 -
جلد
6 چپتر 41 تا 49 -
جلد
5 چپتر 32 تا 40 -
جلد
4 چپتر 23 تا 31 -
جلد
3 چپتر 14 تا 22 -
جلد
2 چپتر 5 تا 13 -
جلد
1 چپتر 1 تا 4